Sama جان حرفاتو كه خوندم يه لحظه ياد جووني هاي خودم افتادم
چه حرفا كه نمي زدم چه خيالاتي كه تو سرم نمي پيچيد
اما همش تو يه روز به تلي از خاكستر تبديل شد
( اسير زندگي مي دونه چه بلايي سرم اومد )
بلايي كه تا عمر دارم فراموشش نمي كنم
شايد هم اين خواست الهي بوده تا ديد من به مسائل بازتر بشه ( بزرگ بشم )
بنابراين ديگري رو دوست داشته باش ولي خودت رو بيشتر !