الهي هر که را عقل دادي چه ندادي ، و هر که را عقل ندادي چه دادي؟
الهي آنکه را عشق نيست ارزشش چيست …
الهي واي بر من اگر دلي از من برنجد ...
الهي چون در تو نگرم از آنچه کرده ام شرم دارم …
ا
لهي عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه بايد کرد ؟
الهي چون تو حاضري چه جويم وچون تو ناظري چه گويم ؟
الهي راز نهفتن دشوار است وگفتنش دشوار تر ؟
الهي هر چه بيشتر دانستم نادانتر شدم ... مرا ار آنچه بايد بدانم آگاه ساز ...
الهي از شياطين بريدن دشوار نيست با شياطين انس چه بايد کرد ؟
الهي اگر گلم و يا خارم از آن بستان يارم …
الهي شکرت که اين تهي دست پا بست تو شد…
الهي خوشا آنان که در جواني شکسته شدند که پيري خود شکستني است…
الهي شکرت که پير ناشده استغقار کردم که استغفار پير به چه کار آيد ؟
الهي کامم به کلامت شيرين و نگاهم را به اعجازت نوراني کن ...
الهي از خواندن نماز شرم دارم واز نخواندن آن شرم بيشتر که اينچنين رو سياهم ...
و مي دانم که تنها با تو زندگي زيباست ، زندگي آتشگهي ديرنده پا برجاست ...
گر بيفروزيش رقص شعلهاش از هر كران پيداست ، ورنه خاموش است خاموشي گناه ماست.
الهي باز آمديم با دودست تهي که هرچه ما را دهي تا روح و جانمان بس است ...