| عشق..... | |
|
|
نويسنده | پيام |
---|
مولائي پ مهمان
| عنوان: عشق..... الأربعاء أغسطس 01, 2007 2:54 am | |
| میخواستم یه تاپیک دیگه بدم اما این یکی میتونه مقدمه بعدی بشه تا بهتر در موردش نظر داشته باشیم. این مقاله توی مجله دومان که مربوط به موسسه نوآورانه چاپ شده.گردآوری اونم خانمها:نورانی_ نیکجو_واحدی بر عهده داشتن.متن فوقالعاده جالبیه که خیلی چیزارو مشخص میکنه. گاهی اوقات خودمون رو به فرد خاصی نزدیکتر احساس میکنیم. یا یه حس خاص داریم که اون غریبه فوق العاده آشنا به نظر میاد.عاشقیم دلیلشم خیلی واضح نمیدونیم. این متن به عشق به صورت علم روان شناختی به طور دقیق پرداخته.(چون طولانیه هر دفعه یه قسمتشو میگم) عشق فاکتور های مختلفی داره: 1.معشوق انعکاسی از عاشق 2.معشوق به عنوان موجودی مکمل 3.شباهت بدون مکمل بودن 4.مکمل کامل بدون شباهت 5.تاثیر نیازها و ترس ها در پیدایی وتداوم عشق 6.جستجوی ترمیم رابطه های گذشته معشوق انعکاسی از عاشق: جستجوی فردی که از ما باشد از شایع ترین دلایل انتخاب معشوق است.به این مفهوم که در فرد مقابل چیزی که در خودمان نیز وجود دارد ما را به اطراف او جذب میکنددر حقیقت در این نوع عشق آدم در جستجوی "منی دیگر" است.منی که برایم آشناست منی که برایم امنیت به وجود می آورد. گاهی نیز در جستجوی آینه ی هستیم که "من ایده آل" را به ما باز میگرداند.اگر به عنوان مثال "سخت کوش "بودن جز ایده آل های ما باشد اینکه بتوانیم عشق فردی سخت کوش را به خود معطوف کنیم، برایمان تایدیست از تصویری که میخواهیم از خودمان داشته باشیم.هر چه تردید در صحت این تصویر از خود بیشتر باشد، حضور این دیگری به عنوان عاملی اطمینان بخش برای ما حیاتی تر است.البته باید گفت در اکثر عشق ها این بعد به چشم می آید.هر فرد در جستجوی معشوق در واقع به دنبال جستجوی باز سازی نگاهی است که از خود دارد. زمانی که عشق تنها به این جنبه خلاصه میشود می تواند به عنوان نمودی از شخصیت شکننده ی فرد عاشق باشد که بدون نگاه مثبت معشوق تمام روانش متزلزل میشود. یکی دیگر از مشخصاتی که این عاشق دارد، ایده آلیز کردن فرد معشوق است،زیرا که شخص برای اینکه نتواند دیگری را به عنوان آینه ای که تصویرش را به او باز میگرداند مورد تائید قرار دهد. باید از او در ذهنش شخص معتبری بسازد. تاقسمت بعد.... |
|
| |
مولائي پ مهمان
| عنوان: رد: عشق..... الثلاثاء أغسطس 07, 2007 4:57 am | |
| معشوق به عنوان موجودی مکمل: در این عشق تفاوت های فرد است که باعث ایجاد احساس یا کشش بین دو نفر میشود.در اینجا شخص به دنبال کسی است که جایگزین یک سری از فقدانهای وجودیش شود. به عنوان مثال فرد منزوی به دنبال فردی بسیار اجتماعی است.عامل این کشش یافتن ابعادی است که فرد در خود نمی تواند ایجاد کند. به گفته روانشناسان در بسیاری موارد این تفاوت ها با گذشت زمان جذابیتش را از دست میدهد، ونیز به عنوان عامل اختلاف نیز بروز میکند.یعنی جنبه های که در ابتدا باعث انتخاب فرد بودن در نهایت باعث ایجاد ضعف های غیر قابل تحمل در می آید. به عنوان مثال در نمونه بالای اجتماعی بودن فرد به "سبک بودن" یا "فضا گیر شدن" تعبیر میشود. میتوان گفت در رابطه اول نیز سیر رابطه میتواند به همین جا ختم شود.یعنی به مرور زمان فرد انعکاسی از ضعف های میشود که فرد در خود تحمل دیدنشان را ندارد.و این عشق کمرنگ ترو کمرنگ تر میشود زیرا فرد از وجود کسی که دائم او را به یاد ضعف های خود بندازد احساس راحتی نمیکند. بر خلاف چیزی که میتوان تصور کنیم این دو گرایش (به فرد مشابه یا متفاوت) میتواند به طور هم زمان در یک فرد وجود داشته باشد.در حقیقت روان انسان به دلیل پیچیدگی های که دارد میتواند در خود تناقضات زیادی را جا دهد. در روانشناسی ،احساسات متاقض هم دیگر را نفی نمی کنند. سیاه و سفید میتوانند هم زمان در کنار هم وجود داشته باشد و همین تناقضات هم دینامیک روانی ما را به وجود میاورد. روانشناسان معتقدند یک سری از دلایل انتخاب عشقی ناخودآگاه و بخش دیگری آگاهانه میباشد. به عقیده "وینچ" ما در خیلی مواقع در بخش "خود آگاه ذهنمان "درانتخاب در جستجوی تشابهات فرد مقابل هستیم."ارزشها وعلایق مشترک "در این انتخاب نقش بازی میکنند. بخش" مکمل" عشق را تا حدود زیادی "ساختار شخصیت" افراد و نیاز های عاطفی و عمیق و در خیلی موارد ناخودآگاه شان عامل می شود. در حقیقت "فروید" در کتاب "مقدمه ای بر نارسیسیسم"عنوان میکند که افراد به دنبال انتخاب افرادی هستند که وابسته و مطیع باشند. "وینچ" در تحقیقاتش نشان داد مرد های خود مرکز و خود شیفته،گرایش به انتخاب زنانی دارند که تصوری منفی از خود دارند و مدام در حال ملامت خود هستند. در حالی که زنان خود شیفته وخود محور بیشتر مردان مضطرب و تشنه حمایت را انتخاب میکنند. در خیلی از زوجها، اگر این احساس عشق ایجاد میشود، به خاطر این است که مکمل بودنشان در زمینه های گوناگون با عوض شدن نقش ها همراه است. و در زمینه های مختلف رول ها تغیر میکند.اما در این زوج ها عشق تداوم پیدا میکند.به خاطر آنکه زمینه های که در آن مکمل هستند با هم منطبق میشود. |
|
| |
مولائي پ مهمان
| عنوان: رد: عشق..... الأربعاء أغسطس 08, 2007 4:11 am | |
| شباهت بدون مکمل بودن: شباهت زیاد ساختار روانی، میتواند مانع دوام رابطه عاطفی شود.به عنوان نمونه اگر در طرفین نیاز به کنترل و هدایت گری باشد. این احتمال که بین دو فرد نزدیکی عاشقانه دوام پیدا کند کم است.در این شرایط اگر کششی هم بین دو نفر ایجاد شود بعد از پایان فاز "ایده آل کردن دیگری" و با شروع زندگی واقعی، با هم وارد یک بازی" قدرت" خواهند شد. که در آن هر کدام سعی میکند تا قانون خود را بر دیگری تحمیل کند. یا به عنوان نمونه اگر در طرفین این نیاز وجود داشته باشد که دیگری رل "حمایت مادرانه" را ایفا کند و خود نتواند این رل را برای او بازی کند، باز هم امکان تداوم رابطه عاشقانه کاهش میابد.در چنین رابطه ای هر دو احساس محرومیت میکنند. زیرا نه چیزی که انتظار دارند برآورده میشود نه خود میتواند نیاز دیگری را برآورده سازد. |
|
| |
مولائي پ مهمان
| عنوان: رد: عشق..... الأربعاء أغسطس 08, 2007 4:41 am | |
| مکمل کامل بدون شباهت: در اینجا برای درک درست این رابطه مثال زیر را بیان میکنیم: رابطه ی را فرض کنید که در آن یکی از طرفین(مثلا زن) احتیاج مداوم به کوچک کردن، و تحقیر طرف مقابل دارد و طرف مقابل نیز در مقابل نقشی که دارد کاملا احساس رضایت میکند.زیرا از بچگی به او اهدا شده و رل "قربانی" را ایفا میکند. زمانی که تحقیر میشود میتواند از اخلاق و برخورد زنش شکایت کند و با دادن رل قربانی دل سوزی دیگران را به طرف خود جلب کند. این رابطه ،رابطه ای است که شانس ادامه اش زیاد است. زیرا هر کدام از طرفین به دیگری نیاز دارد. در حقیقت این "دیگری" به او بازی میدهد، این رابطه ادامه پیدا خواهد کرد. ولی همین که یکی از طرفین(مثلا به دنبال یک روان درمانی) تصمیم به تغیر نقشش بگیرد، زوج متزلزل خواهد شد. |
|
| |
AminiAsl مدير بخش موبايل
تعداد پستها : 90 Registration date : 2007-07-02
| عنوان: جالب بود الجمعة أغسطس 10, 2007 8:13 am | |
| جالب بود اما اينو شايد بيشتر براى عاشقى هاى خودآگاهى ميشه به كار برد براى اينكه معمولاً عشق لحظه اى هستش و شايد كسى رو كه تا اون لحظه اصلاً نديدين ييهو حس كنين كه دوسش دارين همينه كه ميگه: لحظه ايست روييدن عشق آن لحظه هزار بار تقديم تو باد | |
|
| |
AsireZendegi از خودمونه
تعداد پستها : 24 Registration date : 2007-07-13
| عنوان: كدومش؟ الإثنين أغسطس 13, 2007 3:21 am | |
| خانم مولائى پور جالب بود اما مى خواستم بپرسم نياز يكطرفه از كدوم نوع هست؟ منظورم اينه كه يك طرف به اون يكى نياز داشته باشه، از لحاظ روحى، بدون اينكه اون يكى طرف هيچ نيازى به اين طرف داشته باشه؟ | |
|
| |
ranjgar ورودي جديد
تعداد پستها : 4 Registration date : 2007-07-29
| عنوان: رد: عشق..... الإثنين أغسطس 13, 2007 11:13 am | |
| متن خیلی جالبی بود خوشحالم که شما به معنی عشق رسیدید اما متاسفانه بعضیها.......... | |
|
| |
مولائي پ مهمان
| عنوان: رد: عشق..... الأربعاء أغسطس 22, 2007 3:21 am | |
| - AsireZendegi نوشته است:
منظورم اينه كه يك طرف به اون يكى نياز داشته باشه، از لحاظ روحى، بدون اينكه اون يكى طرف هيچ نيازى به اين طرف داشته باشه؟ همه آدما به هم نیاز دارن.اگه طرفی نیاز به توجه داشته باشه اما طرف مقابل نیاز به تنهای وبه توجه اهمیتی نده اون وقت رابطه کمی سست میشه دقیقا موضوع قسمت بعد همینه.امیدوارم اون موقع کاملا متوجه بشید. |
|
| |
مولائي پ مهمان
| عنوان: رد: عشق..... السبت أغسطس 25, 2007 4:30 am | |
| تاثير نيازها و ترس هاي انسان ها در پیدايی عشق: نکته اساسي و مهمي که در رابطه انسانهاست نيازهاي است که ریشه در نا خودآگاه فرد دارد. به عقيده شوتز احتياجات ریشه ي فرد ترس هاي اساسي ديگران را بيدار کند احتمال اينکه بین اين دو نزديکي عاطفي دوام پيدا کند کم است. زوجي را در نظر بگيريد که مرد ترسي شديد از کنترل شدن دارد.ترس از اينکه به حريم خصوصي او تجاوز شود. و در همين زوج زن ترس از رها شدن، و تنهاي براي او برابر با از دست دادن محبت ديگران، به خاطر همين نياز دارد که همسرش به او توجه زيادي داشته باشد.و نياز همسرش را به داشتن حريم خصوصی دال بر دلخور بودن او تعبير ميکند. همسرش نيز نياز او به توجه را نشاني از سعي او در کنترل ميپندارد.اين تلاقي باعث ميشود که احساس نزديکي اين دو از بين برود و با گذشت زمان بيشتر از هم فاصله بگيرند. براي اينکه بين دو نفر نزديکي عاطفي برقرار شود بايد بين ترس ها ونيازهاي دروني آنها هماهنگي باشه.منظور اين نيست که عين هم باشه بلکه به اين معني که ميزاني با هم شباهت داشته باشه و با هم در تناقض قرار نگیره. |
|
| |
مولائي پ مهمان
| عنوان: رد: عشق..... السبت أغسطس 25, 2007 4:34 am | |
| - AminiAsl نوشته است:
- براى عاشقى هاى خودآگاهى براى اينكه معمولاً عشق لحظه اى هستش:
يعني؟ عشق مطمئنا لحظه ي وقتي دقت ميکنيم ميفهميم ناخوداگاه به اين دلايل بوده. |
|
| |
مولائي پ مهمان
| عنوان: رد: عشق..... السبت أغسطس 25, 2007 4:39 am | |
| - AsireZendegi نوشته است:
نياز يكطرفه از كدوم نوع هست؟
نياز و عشق يکطرفه نيست اگه ما عشقي يکطرفه داريم شايد به دليل اينه که به دنبال کسي هستيم که مکمل نیازه خودش رو پيدا کرده و براي همين به نياز ما پاسخ نميده! |
|
| |
مولائي پ مهمان
| عنوان: رد: عشق..... الأحد سبتمبر 16, 2007 3:38 am | |
| آخرین قسمت جستجوی ترمیم رابطه های گذشته وقتی دو نفر با هم در معرض آشنایی قرار می گیرند، دستگاه روانی هیچ کدامشان بکر و دست نخورده نیست بلکه تمام جراحات ترمیم نیافته جزئی از این تجربیات است. در حقیقت ما با برقراری رابطه های عاطفی جدید، سعی در بازیابی و بازسازی رابطه هایی هستیم که در گذشته به نوعی درمان جراحاتی بر جای گذاشته اند. یکی از دلایلی که مشاهده میکنیم افراد در رابطه های مشابه رابطه های گذشته خود قرار میگیرند این است که سیستم روانی قصد دارد تا با دوباره زنده کردن آن رابطه، جراحات گذشته را ترمیم کند و بدین گونه باعث پاک شدن بخش دردناک گذشته و جایگزینی آن با تجربه رضایت روانی شود. این جستجوی روابط گذشته عادی است اما مشکل از ترس فرد در از دست دادن اگر بیدار شود موجب اضطراب میگردد و این اضطراب میتواند بر رابطه تاثیر زیادی بر جای بگذارد. زیرا ما فرد را آن چنان که هست نمی بینیم بلکه او ابزاری برای بیدار شدن رابطه های گذشته می یابیم. عامل دیگری که بر انتخاب عشقی مان تاثیر میگذارد به تاریخچه خانواده ی که در آن به دنیا آمده ایم بر میگردد.چون در واقع مکانسیم روابط خانوادگی به نوعی به ما منتقل میشود.
تمام نکات یاد شده نباید ما را در تعریفمان محدود کند. درست است که تجربه عشقی میتواند تمام فاکتور های یاد شده را در بر داشته باشد اما بیش از هر چیز یک تجربه فردی است و هر فرد متفاوت است و به همان اندازه منحصر به فرد خواهد بود تجربه ی که هر فرد را با تمام مواردش در بر میگیرد. یک قرن پیش مونتاین خیلی خوب این جنبه عشقی رو بیان کرد: " اگر مرا مجبور کنید که بگویم چرا او را دوست داشته ام تنها یک پاسخ دارم زیرا او، او بود ومن، من بودم" اینکه دو نفر همدیگر را دوست دارن یه جواب ندارد بلکه جواب های مختلفی دارد.یک مجموعه است.
پایان این مقاله و پایان نیافتن عشق. |
|
| |
ranjgar ورودي جديد
تعداد پستها : 4 Registration date : 2007-07-29
| عنوان: رد: عشق..... الثلاثاء سبتمبر 18, 2007 8:43 am | |
| چقدرسخته توچشای کسی که تمام عشقت ازت دزدید وبه جاش یک زخم
همیشگی روی قلبت هدیه داد دور بزنی و بجای اینکه لبریزکینه و نفرت
بشی حس کنی که هنوز هم دوستش داری .
چقدر سخته دلت بخات سرت باز به دیواری تکیه بدی که یکبار زیر آوار
غرورش همه وجودت له شده.
چقدر سخته تو خیالش ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش چیزی
جز سلام نتونی بگی.
چقدر سخته وقتی پشتت بهش دونه های اشک گونه هات رو خیس کنه اما
مجبور باشی بخندی تا نفهمه که باز هم دوستش داری.
چقدر سخته گلهای آرزوهات تو باغ دیگری ببینی وهزار بار تو خودت
بشکنی و آنوقت آروم زیر لب بگی گل من باغچه نو مبارک. | |
|
| |
azami مهمان
| عنوان: رد: عشق..... الثلاثاء سبتمبر 18, 2007 10:41 am | |
|
اين مطلب آخرين بار توسط در الثلاثاء سبتمبر 18, 2007 10:50 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است. |
|
| |
azami مهمان
| عنوان: رد: عشق..... الثلاثاء سبتمبر 18, 2007 10:49 am | |
| زندگي همينه |
|
| |
مولائي پ مهمان
| عنوان: رد: عشق..... الجمعة سبتمبر 21, 2007 10:10 am | |
| - ranjgar نوشته است:
گل من باغچه نو مبارک. من نمیفهمم همه از کجا اینقدر مطمئن هستن که کلشون باغچه نو پیدا کرده؟؟؟؟؟؟؟ شاید هنوز تو گلدون آواره ست |
|
| |
| عشق..... | |
|